خدایا شکرت همه چیز داره عالی پیش میره
بخاطر تمام چیزای خوبی که به من دادی ازت ممنونم
دوست دارم لحظه به لحظه زندگیمو تایپ کن ولی افسوس که نه وقت دارم و نه قدرت بیانم خوبه
خانوادهها خیلی از همدیگه خوششون اومد حالا ما دوتا باید تصمیم بگیریم که کی برای مراحل بعدی وقت داریم
مامانش کلی تعریف مامانمو کرده بوده گفته بوده خیلی خانوم خوبی بودن و امروزی
بابا رو گفته بودن خیلی آدم نجیب و احساساتی (گفته بودن منم تو این زمینه مثل بابام)
منم گفته بودن خیلی دختر مهربون و شیرین هستش و در آخر هم گفته بودن شما دوتا فکر میکنیم خیلی هم دیگرو دوست دارین و این مهمترین چیز و ایشاالله تا آخر این حالت تون بمونه
خدایا خودت کمکمون کن که بتونیم یه زندگی با آرامش داشته باشیم و همیشه آدمهای مفیدی برای اطراف یان مون باشیم زیر سایه خانواده هامون.
باید روی خودم بیشتر کار کنم ،سعی کنم کمتر عصبی بشم و نیمه پره لیوانو ببینم، و کارهائ بدی رو که ... کرده فراموش کنم و با اعتماد کامل زندگیمونو شروع کنیم
...جونم عاشقتم وقتی توی فرودگاه آمده بودی دنبالم احساس کردم دلم به اندازه تمام سالهای که میشناسمت برات تنگ شده
وقتی توی راه داشتی راجع به مراسم عروسی شوخی میکردی داشتم از خوشحالی میمردم
امیدوارم که هرچه زودتر یه کار خوب اینورا پیدا کنی جیگرم و بتونیم زندگیمونو شروع کنیم
خدایا خیلی دلگیرم، خیلی ازش دلخورم
همش غم ،همش غصه،همش بهانه گیری
تا تنها می شیم همش در حال ایراد گرفتنه
بهش اعتماد ندارم دیگه ،پارسال که با "ر" ،هفته پیش چت کردنش با "ب" رو خوندم کلی حرص خوردم و توضیحاته بی ربط ...
دیشب هم دیدم "ه" رو دعوت کرده تویه چت رومش دیگه چیزی نگفتم
خیلی خستهام
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
من تحمل این کارو ندارم
ولی ..........